قصه کودکانه " سنگ جادویی "

یک روز خرگوش داشت توی جنگل بازی می کرد. یکدفعه روی زمین، یک سنگ جادویی دید.
خوش حال شد و داد زد : « آخ جان، من یک سنگ جادویی پیدا کردم. »
 
خوش حال شد و داد زد : « آخ جان، من یک سنگ جادویی پیدا کردم. »
این قصه زیبا را در ادامه مطلب بخوانید...
نویسنده: طاهره خردور
تصویرگر: ناهید لشگری فرهادی

نویسنده: طاهره خردور
تصویرگر: ناهید لشگری فرهادی

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 3 تا 6 سال - خردسال)
صفحات 20 و 21
       + نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت  توسط استاد کوچولو
        | 
       
   
 در این وبلاگ بعضی داستان ها ، اشعار و بازی های چاپ شده در شماره های قبل نبات کوچولو درج می گردد.
	  در این وبلاگ بعضی داستان ها ، اشعار و بازی های چاپ شده در شماره های قبل نبات کوچولو درج می گردد.