قصه نم نم " بستنی و بخاری "

یک بستنی بود سرمایی! لیس و لیس و لیس می لرزید. بخاری او را دید. دهانش آب افتاد. گفت: « بیا پیش من تا گرمت کنم م م م م. »

بستنی رفت پیشش. یواش یواش گرم شد. خوابش گرفت. سرش را گذاشت روی پای بخاری خوابید.

وقتی بیدار شد، دیگر سردش نبود.

به بخاری گفت: « خیلی ممنون که گرمم کردی. »

بخاری گفت: « خواهش می کنم م م م م م. »

خیلی خوشمزه بودددد.

و با زبان سرخش دور دهانش را لیسید.

نویسنده: محمد رضا شمس
تصویرگر: علی خدایی

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 3 تا 6 سال - خردسال)

صفحه 11

قصه نم نم " عکس کره الاغ "

الاغ کوچولو عرعر کرد. بعد هم خندید و فرار کرد!

الاغ کوچولو از دست کی فرار کرد؟ از دست آقای عکاس.

آقای عکاس می خواست از الاغ کوچولو عکس بگیرد.

اما الاغ کوچولو نمی ایستاد. می خندید و فرار می کرد!

الاغ کوچولو دوید، آقای عکاس دوید. آن دوید، این دوید.

آقای عکاس خسته شد. ایستاد و گفت: « ببین کوچولو، از پدر و مادرت عکس گرفتم. تنها تو ماندی. »

روز بعد، پدر و مادر الاغ کوچولو رفتند به عکاسی.

عکس ها چاپ شده بود. آن ها را گرفتند. اما الاغ کوچولو عکس نداشت. ناراحت شد. کمی فکر کرد. بعد هم رفت و عکس خودش را روی کاغذ کشید و گفت:

« این هم عکس من! »

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 3 تا 6 سال - خردسال)

صفحه 10

قصه نم نم " قطره ی باران "

یک قطره باران بارید. همه ی چتر ها دویدند و آمدند. همه جا چتر چتر شد. قطره باران شروع کرد به پریدن از روی این چتر به روی آن چتر. قطره ی باران چتر به چتر پرید و پرید تا رسید به چترِ رنگین کمان.


نویسنده: مجید راستی
تصویرگر: علی خدایی

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 3 تا 6 سال - خردسال)

صفحه 10

قصه کودکانه " مراد تنبل "

مردی بود به اسم مراد.

مراد تنبل و بی کار بود. خیلی بی عار بود.

چیزی نگذشت که دیوی بیابان گرد به مراد رسید و خواست او را بخورد ...

این قصه زیبا را در ادامه مطلب دنبال کنید

نویسنده: مهری ماهوتی

تصویرگر: سعید نوروزی

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)

صفحات 6 و 7

ادامه نوشته

کارت بازی

معمولا وقتی حوصله مون سر می ره نمی دونیم چی کار کنیم
نبات کوچولو برای این وقت های ما یه فکر هایی کرده
هم با مامان بابا و هم با دوستات می تونی بازی کنی

فقط یک قیچی لازم داری و شماره 5 نبات کوچولو رو

اگر کارت های صفحات 42 و 43 شماره 5 نبات کوچولو (نو آموز) رو ببُری می تونی بازی کنی



تصویرگر: سحر اسلامی


برای دیدن مراحل بازی به ادامه مطلب بروید ...

ادامه نوشته

تعطیلات در فضا

نقطه ها رو به هم وصل کن تا ببینیم چه
وسیله ای در فضا در حال حرکت است


این طوری می تونی ترتیب عدد ها رو تمرین کنی


کلی از این بازی ها و قشنگتر از این ها توی همه شماره های نبات کوچولو هست

در ادامه مطلب ببین کامپی چطور نقطه ها رو به هم وصل کرده

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 6 تا 8 سال - نوآموز)

صفحه 35

ادامه نوشته

قسمت دوم کمیک استریپ " پولو "


برای دیدن قسمت اول به ادامه مطلب مراجعه کنید
برای دیدن قسمت اول اینجا کلیک کنید

ادامه نوشته

قصه کودکانه " اتوبوس "

اتوبوس از بس که ایستگاه به ایستگاه رفته بود؛ خسته شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای گردش به باغ وحش برود. اما دوست نداشت تنهایی برود.رفت و رفت به صنئوق پست رسید. صندوق پست گفت: « تو کجا این جا کجا؟! »
اتوبوس گفت: « خستم ام. می روم باغ وحش گردش کنم. »
صندوق پست گقت: « من هم از بس اینجا ایستادم خسته شدم. من را هم با خودت ببر. »
اتوبوس خوشحال شد و گفت « بپر بالا. »
اتوبوس راه افتاد و رفت. ایستگاه بعدی شیر آتش نشانی سوار شد. ایستگاه بعدی هم تلفن عمومی. آن ها هم از بس یک جا ایستاده بودند حوصله شان سررفته بود.
اتوبوس رفت و به باغ وحش رسید.  همه پیاده شدند و گردش کردند. عصر شد. می خواستند برگردند. حیوان های باغ وحش گفتند: « ما هم دلمان می خواهد به گردش برویم. »
اتوبوس گفت: « همه سوار شوید. »

حیوان ها خوشحال شدند و با سر و صدای زیاد ریختند توی اتوبوس. اتوبوس آن ها را برد و توی جنگل پیاده کرد. حیوان ها رفتند و برنگشتند. تلفن عمومی و شیرآتش نشانی و صندوق پست و اتوبوس هم برگشتند رفتند سرکارشان.

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 6 تا 8 سال - نوآموز)

صفحه 16