شعر کودکانه " قاشق و چنگال "

کی بود کی بود ؟

یه قاشق و یه چنگال

پارسال با جار و جنجال

با هم عروسی کردند

صد تا روبوسی کردند

چنگال آقا داماد بود

خوش حالی هاش زیاد بود

یه روز تو آشپزخونه

سر میز صبحونه

دید خانومش رو دمکنی خوابیده

شیش تا قاشق چایی خوری زاییده

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 4 (گروه سنی 3 تا 6 سال) 

صفحه 5

جنگ خانگی

توی خانه جنگ است

جنگ من با خواهر

پشت بالشتش باز

او گرفته سنگر

خرسی ما   با اوست

من   تک و تنهایم

می خورد گاهی تیر

توی دست و پایم

من تفنگ جارو

او تفنگش کفگیر

گولّه های جوراب

می شود بمب و تیر

ما به هم ساعت ها

تیر می اندازیم

هر دومان در این جنگ

عاقبت می بازیم

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 2 (گروه سنی 6 تا 8 سال)

صفحه 11

برای دیدن این صفحه به ادامه مطلب بروید
کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک
ادامه نوشته

کمیک استریپ کودکانه "فرار بزرگ"

برای خواندن کمیک استریپ کودکانه "فرار بزرگ"

به ادامه مطلب بروید



کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک - نقاشی - نقاشی کودکان - شعر کودک - کمیک استریپ - کمیک استریپ ایرانی - کمیک استریپ کودکانه - داستان مصور - مصور - داستان مصور کودکان - مرزبان نامه
ادامه نوشته

نقاشی بچه ها

شما هم نقاشی های فرزندتون رو برای ما بفرستید

تا براتون در این صفحه مجله چاپ کنیم

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 2 (گروه سنی 3 تا 6 سال)

صفحه 44


کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک - نقاشی - نقاشی کودکان

موش تو سوراخ نمی رفت / جارو به دمش می بست

خونه‏ی     خاله   موشه

یه لونه‏ی  قشنگ    بود

کجا  ؟   سوراخ     دیوار

حیف که یه ذره تنگ بود

خاله  موشه    حیاط   رو

جارو می زد  صبح تا شب

سلیقه اش حرف  نداشت

تمیز       بود    و    مرتب

دُمش  رو   با   یه  جارو

شکل دُم شیر  می کرد

می خواست بره تو خونه

جارو به در ، گیر می کرد

همسایه هاش می گفتند:

-مخش    خرابه   دربست!

-موش تو  سوراخ نمی رفت

-جارو به دمش   می بست

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 6 تا 8 سال)

صفحات 4 و 5


کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک - نقاشی - نقاشی کودکان - شعر کودک

عروسی

شربت و شمع و خنده

جشن و چراغ و پولک

عروسی کرده امشب

دختر آقا لک لک

داماد سه ساعت پیش

رفته کنار دریا

منتظر عروس است

ایستاده روی یک پا

عروس نشسته توی

یک ماشین شیک و پیک

هنوز میان راه است

مانده توی ترافیک

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 6 تا 8 سال)

صفحه 12


کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک - نقاشی - نقاشی کودکان - شعر کودک

بیست تفاوت!

ویشا روز خوبی رو برای کوهنوردی انتخاب کرده. اون چادر می زنه و تصمیم می گیره که یک نیمرو درست کنه. ما دو عکس از ویشا گرفتیم که با هم تفاوت هایی داره. شما اختلاف اون ها رو پیدا کنید.

راستی کوهنوردی یادتون نره!



کلمات کلیدی : بازی - بازی کودکانه - ماهنامه کودک - ماهنامه خردسال - ماهنامه - ماهنامه نبات کوچولو - نبات کوچولو - شعر - شعر کودکانه - داستان - داستان کودکانه - تصویر - تصویر کودکانه - کودک - خردسال - ترانه - تربیت فرزند - آموزش فرزند - ترانه کودک

خندونک 6

معلم ورزش: « بخوابید روی زمین و پا دوچرخه بزنید. » یکی از دانش آموزان پایش را بالا گرفت بود، ولی تکان نمی داد. معلم گفت: « چرا رکاب نمی زنی؟ » شاگرد: « آقا اجازه، دوچرخه ما تو سرازیری افتاده! »

یه نفر یه سگ داشت، هر وقت دزد می آمد، سگه رو

می گذاشت توی فرقون و دنبال دزده می دوید!

به یکی می گن: اگه آب نبود، چی می شد؟ می گه:

« اون وقت شنا یاد نمی گرفتیم، بعد غرق می شدیم! »

تصویرگر: بهراه زارع

قسمتی از کارتون زیبای عصر یخبندان

قارقار نامه

سلام به همه ی آدما!

من یک کلاغ 3 ساله ام . اسمم قاقاریه. توی پارک سر کوچه، روی یه درخت چنار آشیونه دارم.

گفتم یه نامه بنویسم به شما و چند تا قار اَزتون گلایه کنم.

آخه ما دلمون بعضی وقتا، از بی توجهی شما بدجوری می گیره. باورتون نمی شه؟

خُب یه خورده به حرف هام توجه کنین و اونوقت بگین حق دارم یا نه؟

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)

صفحات 16 الی 18

نویسنده: ساسان سلوتی

تصویرگر: انیس تبرایی

ادامه نوشته

کمیک استریپ کودکانه " کی از همه قشنگ تره؟ "

کمیک استریپ زیبای " کی از همه قشنگ تره ؟ " رو در

ادامه مطلب دنبال کنید

نویسنده: مهری طهماسبی

تصویرگر: کیوان ممیز

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - پیش شماره

صفحات 30 و 31
ادامه نوشته

مجموعه قصه های نبات کوچولو

13 قصه همراه با تصاویری زیبا هدیه نبات کوچولو به شما


در کتاب الکترونیکیِ (E-Book)

مجموعه قصه های نبات کوچولو



برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید

سبک سنگین!!!

کدوم طرف سنگین تره ؟؟؟




به ادامه مطلب برووووووو ......


منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 1 (گروه سنی 3 تا 6 سال - خردسال)

صفحه 20
ادامه نوشته

قصه کودکانه " پنگی کوچولو "

خیلی دورتر از این جا، در سرزمین قطب یک پنگوئن کوچولو با خانواده اش زندگی می کرد. او واقعا آن جا را دوست داشت و همراه بقیه ی پنگوئن ها روزگار خوشی داشتند. اسم پنگوئن داستان ما پنگی بود.

برای خواندن قصه پنگی کوچولو به ادامه مطلب بروید ...

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 1 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)

صفحات 4 الی 9

ادامه نوشته

حضور مدیر مسوول نبات کوچولو در تلویزیون

فیلم زیر مربوط به بخشی از سخنان مجتبی سادات (مدیر مسئول ماهنامه نبات کوچولو) در برنامه طلوع شبکه چهار می باشد - بررسی بازی های کودکان و تاثیر آن در هوش

قصه کودکانه " کوکو و زمستان "

زمستان از راه رسیده بود و سرمای شدیدی همه جا را فرا گرفته بود.

پرنده ای کوچولو به نام کوکو موقع کوچ از بقیه ی دوستانش جا مانده بود.

او تنها و خسته بود و تصمیم گرفت به اولین درختی که رسید بماند تا دوباره در بهار دوستانش را پیدا کند.

برای خواندن قصه کودکانه کوکو و زمستان به ادامه مطلب بروید

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 1 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)

صفحات 20 الی 23
ادامه نوشته

ماشین ها 2

کارتونی به یاد ماندنی و زیبا : ماشین ها

و اما اکنون :

بچه ها یه بازی خیلی قشنگِ مسابقه ای : ماشین ها 2

برای دانستن واقعیت های پشت صحنه بازی ماشین ها 2

به صفحات 18 و 19 شماره 4 ماهنامه نبات کوچولو (ویژه کودک) رجوع کنید

قصه کودکانه " اژدهایی که دنبال آتش می گشت "

اژدهای وحشی تا آن موقع آتش ندیده بود. به نظرش قشنگ و عجیب آمد.

 آتش را به ننه اش نشان داد و پرسید: « این دیگر چیست؟ »

ننه اش آهی کشید و گفت: « چه بگویم ننه جان! این آتش است که مال دهان اژدها بوده و آدم آن را از ما گرفته است. »
اژدهای وحشی گفت: « هر چه باشد می روم و آتش دهانمان را پس می گیرم. » 

برای خواندن قصه در 550 لغت به ادامه مطلب بروید

نویسنده: سوسن طاقدیس

تصویرگر : میترا عبدالهی

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 8 تا 12 سال - کودک)

صفحات 20 و 21
ادامه نوشته

قصه کودکانه " آب "

یه موشی بود و یه مامان موشی. مامان موشی هر جا می رفت، موشی می گفت: « منم میام. منم میام. »

یک روز موشی و مامان موشی داشتند تند تند می رفتند. رسیدند به چشمه.

موشی رفت لب چشمه، آب بخورد. یکهو عکس یه ابر گُنده را توی آب دید.

« من ابر رعد و برقی ام! »

این قصه زیبا را در ادامه مطلب دنبال کنید ...

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 3 تا 6 سال - نوآموز)

صفحات 14 تا 16
ادامه نوشته

واقعا چراااااااا!

چرا سیم برق زیر اینجوری شده ؟

فکر کن و نقاشی اش رو بکش

توی ادامه مطلب چند تا اتفاق افتاده ... تو هم اونا رو ببین

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 2 (گروه سنی 6 تا 8 سال - نوآموز)


ادامه نوشته

قصه کودکانه " دو سنگ "

دو تا سنگ بودند. یکی سیاه، یکی سفید. یکی این طرف رود، یکی آن طرف رود.

سنگ ها دوست داشتند کنار هم باشند.

اما رودخانه خیلی بزرگ بود. مجبور بودند دور از هم باشند. بسوزند و بسازند.
آهای آهای خبر خبر!

این قصه زیبا را در ادامه مطلب دنبال کنید ...

نویسنده: محمد رضا شمس

تصویرگر: ساناز کریمی طاری

منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 2 (گروه سنی 6 تا 8 سال - نوآموز)

صفحات 24 الی 27
ادامه نوشته